شروع دوره بصیرت و بلوغ
- ۰ نظر
- ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰
- ۷۲۸ نمایش
بخش مهمی از زندگی، تصمیم گیری درباره ی آدم هایی است که قرار است دور و برمان باشند یا نباشند.
بعضی وقت ها شانس تعیین می کند که چه آدمی پا به زندگی تو بگذارد. اما در نهایت خود تو تصمیم می گیری چه کسی در زندگی ات باقی بماند و چه کسی نه. اگر می خواهی از بودن در جمع آدم های اطرافت احساس رضایت داشته باشی، سعی کن آن ها را با دقت انتخاب کنی. در این جا چهار هشدار مهم می خوانیم، درباره ی آدم هایی که نباید با آن ها باشیم!
بعضی ها فقط وقتی تو را دور و برشان می خواهند که حال و حوصله اش را داشته باشند و در بقیه ی اوقات علاقه ای به بودن با تو ندارند. وقتت را برای ارتباط با این جور آدم ها تلف نکن.
تو نمی توانی کسی را مجبور کنی در زندگی اش جایی برای تو بسازد؛ اگر کسی واقعاً برای تو ارزش قایل باشد، خوشحال می شود جایی در زندگی اش به تو بدهد.
بعضی آدم ها نمی خواهند بپذیرند تو همان آدمی نیستی که در گذشته، مرتکب اشتباهی شده ای. آن ها نمی خواهند بپذیرند که تو بزرگ شده ای و مدام سعی می کنند گذشته ات را جلوی چشمت بیاورند. به این جور آدم ها با سکوت و تأیید رفتار غلطشان کمک نکن! اگر کسی مدام تو را مورد قضاوت قرار داد و از گذشته ات بر علیه ات استفاده کرد، سعی کن آینده ات را با ترک کردن او بسازی.
وقتت را با آدم هایی بگذران که تو را آن طور که هستی می خواهند، نه آن طور که آن ها آرزو دارند! بیش تر وقتت را به کسانی اختصاص بده که تو را خوب می شناسند، دوستت دارند و به هرحال برایت احترام قایلند. اگر کسی از تو توقع دارد که کسی جز خودت باشی، یک قدم به عقب بردار. عاقلانه تر است که رابطه ات را از دست بدهی، اما شبیه خودت باقی بمانی.
یک ذره حسودی اشکالی ندارد، اما وقتی کسی بیش از حد به تو حسادت می کند، احتمالش هست که بخواهد چیزهای خوب زندگی ات را بدزدد! معنی حسادت بیش از اندازه این نیست که کسی تو را تحسین می کند، این یعنی که فرد حسود خودش را دوست ندارد. اگر می توانی، سعی کن به دوست حسودت کمک کنی و او را بالا بکشی، اما مواظب باش او تو را به پایین هل ندهد.
از پنجره به حیاط نگاه می کنی ، از سرویس پیاده می شود و در حیاط را باز می کند . زیپ کابشنش مثل روزهای قبل ،علی رغم تاکید هر روز صبح تو باز است و کلاهش را هم به سر نگذاشته . بدون عجله و آرام آرام قدم بر می دارد . چند وقتی است که رفتارش تغییر کرده و همین نگرانت می کند.
هر چه فکر می کنی به یاد نمی آوری که چند ماه پیش یا پارسال همین موقع یا...؟ به ذهنت فشار می آوردی که از چه زمانی رفتار فرزندت تغییر کرده ؟ اما تلاشت بیهوده است چون خوب می دانی این تغییر در یک شب اتفاق نیافتاده.
فقط به خودت آمدی و دیدی که دیگر وقتی از در خانه وارد می شود خود را به آغوشت نمی اندازد. دیگر سیر تا پیاز اتفاقات مدرسه را برایت نمی گوید .گاهی در خودش فرو می رود و ترجیح می دهد بیشتر وقتش را با دوستانش باشد. گاهی از لباس پوشیدنت ،غذا خوردنت و رفتارهای اجتماعی ات ایراد می گیرد .